بزرگنمايي:

پیام خراسان - اگر به رمان‌های عمیق و انباشته از مفاهیم فلسفی که ذهن شما را درگیر می‌کند علاقه دارید، لذت شنیدن این کتاب را از دست ندهید.
اگر دلتان برای با اشتیاق خواندن یک رمان تنگ شده، برای شما پیشنهاد مناسبی داریم. کتاب صوتی درک یک پایان، اثر جولیان بارنز، با داستان عمیقاً احساسی و روان‌شناختی خود کاری می‌کند که آن را یک‌نفس به انتها برسانید.
این کتاب جوایز مختلفی مانند جایزه‌ی ادبی بوکر را از آنِ خود کرده و چندین هفته‌ی متوالی در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار داشته است.
درباره‌ی کتاب صوتی درک یک پایان تونی وبستر خیال می‌کند که موفق شده زندگی جدیدی برای خود بسازد و هر آنچه را در گذشته رخ داده فراموش کند. اما تونی تنها خیال می‌کند موفق شده و چیزی نمی‌گذرد که گذشته به او هجوم می‌آورد. جولیان بارنز (Julian Barnes) در کتاب صوتی درک یک پایان (The Sense of an Ending) داستان مرد میان‌سالی را روایت می‌کند که با فرا رسیدن دوران بازنشستگی و پس از جدا شدن از همسر سابقش، قصد داشته زندگی مستقل و جدیدی را برای خود بسازد. همه‌چیز خوب پیش می‌رود تا اینکه تونی ناگهان به اجبار با بخشی از گذشته‌ی خود مواجه می‌شود.
کتاب صوتی درک یک پایان که یازدهمین رمان جولیان بارنز است، جایزه‌ها و افتخارات ادبی زیادی را برای او به ارمغان آورده است. این کتاب هم مورد تحسین منتقدان واقع شده و هم مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته است. جولیان بارنز در این کتاب همراه با به چالش کشیدن شخصیت اصلی داستان، مخاطبان را نیز به چالش می‌کشد و آن‌ها را وادار می‌کند که به زندگی خود نگاهی دوباره بیندازند و بیشتر به گذر عمرشان فکر کنند.
تونی وبستر هیچ‌گاه به‌صورت جدی به گذشته‌ی خود فکر نمی‌کرده، تااینکه ناگهان با سه نفر از نزدیک‌ترین دوستان دوران کودکی و نوجوانی‌اش روبه‌رو می‌شود. یکی از آن‌ها پر از خشم و حس انتقام است، یکی دیگر در اندوهی عمیق فرو رفته و دیگری در شرایط آشفته‌ای به سر می‌برد. تونی وبستر، شخصیت اصلی کتاب صوتی درک یک پایان که تصور می‌کرده اکنون به مرحله‌ی ثبات و آرامش در زندگی خود رسیده، حالا با میراثی مرموز از گذشته‌ی خود روبه‌رو شده که تمام باورها و وجودش را به چالش کشیده است.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی درک یک پایان برنده‌ی جایزه‌ی ادبی من بوکر در سال 2011
از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز
بهترین داستان و اثر ادبی به انتخاب ویراستاران سایت آمازون
نامزد جایزه‌ی ادبی کاستا
نامزد بهترین داستان سایت گودریدز در سال 2011
نامزد مدال اندرو کارنگی در سال 2012
نامزد جایزه ادبی بین المللی دوبلین سال در 2013
کتاب پرفروش ملی
نکوداشت‌های کتاب صوتی درک یک پایان معرکه، لذت‌بخش و به‌یادماندنی. (نیویورکر)
کتابی انباشته از ایده‌‎های فلسفی که باعث شده با داستانی پرتعلیق روبه‌رو باشیم؛ داستانی که به نوعی در ژانر معمایی – روان‌شناختی می‌گنجد. (میچیکو کاکوتانی، نیویورک تایمز)
اوج ایجاز و ظرافت؛ کتاب درک یک پایان در تعداد صفحات بسیار محدودی گنجانده شده که در انتها باعث می‌شود خواننده را در مقایسه با خواندن دیگر رمان‌های بلند این سبک، راضی نگه دارد. (لس‌آنجلس تایمز)
بدیع، خلاقانه و به‌یادماندنی. تعمقی باشکوه درباره‌ی گذر زمان، خاطرات و حسرت‌ها. (گاردین)
اقتباس سینمایی از کتاب صوتی درک یک پایان فیلم درک یک پایان (The Sense of an Ending) به کارگردانی ریتش باترا (Ritesh Batra)، کارگردان هندی، با اقتباس از این داستان جولیان بارنز ساخته شده است. این فیلم که محصول کشور انگلستان و آمریکا است و در ژانر درام و رازآلود می‌گنجد، در سال 2017 اکران شد.
کتاب صوتی درک یک پایان برای چه کسانی مناسب است؟ گوش سپردن به کتاب صوتی درک یک پایان را به تمام علاقه‌مندانِ رمان‌های برتر جهان توصیه می‌کنیم. اگر به رمان‌های عمیق و انباشته از مفاهیم فلسفی که ذهن شما را درگیر می‌کند علاقه دارید، لذت شنیدن این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب صوتی درک یک پایان می‌شنویم مدرسه را تمام کردیم. وعده دادیم رفاقتمان مادام‌العمر باشد. هر کدام مسیر خود را پیش گرفتیم. آدرین، که مایه‌ی تعجب کسی هم نبود، رتبه‌ی مناسب برای ورود به کمبریج را به دست آورد. من در بریستول تاریخ خواندم. کولین به ساسکس رفت و الکس هم دنبال کار پدرش را گرفت. به همدیگر نامه می‌نوشتیم؛ چنانکه مردم، حتی جوانان در آن ایام چنین می‌کردند. اما تجربه‌ی ناچیزی از فرم داشتیم. بنابراین غالباً یک خودآگاهی برتر از هر لازمه‌های محتوا پیشی می‌گرفت. واقعاً خنده‌آور بود که نامه را این‌طور شروع می‌کردیم: طومار شما در هفدهم همین ماه دریافت شد.
قول دادیم هر زمان که هر سه نفرمان در تعطیلات از دانشگاه به خانه برگشتیم، دیداری داشته باشیم. اما این همیشه هم عملی نبود. پنداری مکاتبه با یکدیگر معیاری بود برای سنجیدن عمق رابطه‌ی ما. پشت نامه‌هایی که آن سه نفر اصلی برای هم می‌فرستادیم، نسبت به آنچه برای آدرین می‌‎نوشتیم، اشتیاق کمتری خوابیده بود. بیشتر برای آدرین نامه نوشتیم تا برای یکدیگر. می‌خواستیم توجه او، تأیید او را جلب کنیم. به او ابراز علاقه می‌کردیم و برایش از بهترین ماجراهایی که داشته‌ایم می‌گفتیم. هر یک از ما در این فکر بودیم و استحقاقش را داشتیم خودمانی‌ترین رفیق با او باشیم. وگرچه هر کدام، دوستان تازه‌ی خودمان را پیدا می‌کردیم، اما یقین داشتیم که برای آدرین چنین نیست؛ که ما سه نفر هنوز نزدیک‌ترین رفقایش بودیم؛ که او به ما وابسته بود. چنین ادعایی قلب کردن این واقعیت نبود که ما به او وابسته بودیم؟
و بعد نوبت به زندگی رسید و زمان شتاب گرفت...